همین اتفاق را در عرصه تولید آلبومهای موسیقی نیز میتوان شاهد بود. گویا این عرصه رغبتی در هنرمندان و پژوهشگران ایجاد نمیکند تا شوق و ذوق آنها را برای ارائه کاری در سطح مطلوب برانگیزاند.
بازار کتاب و موسیقی خالی از رنگها و ریتمهای شاد کودکی شده و کودکان امروز به موسیقیهایی گوش میدهند که هیچ سنخیتی با فرهنگ و روحیه زندگی آنها ندارد. گویا دیگر امیدی نیست که جوانان فردا و پا به سن گذاشتههای پس فردا، با شنیدن نغمهای ایرانی به دوران کودکی امروزشان بازگردند. پس چه بر سر آنهمه شعر و موسیقی دوران کودکی ما آمده است؟
صاحب نظران و فعالان موسیقی کودک بهدلیل شرایط فعلی و عدمچاپ کتابهایشان و یا نداشتن مجوز موسیقیهایی که برای این قشر تولید کردهاند، کمتر کار میکنند و بازار را از وجود کارهای خود خالی نگه داشتهاند. کتابهایی هم که در این زمینه منتشر شده، بسیار کم و محدود است و بهطور مسلم هیچ کدام از مشکلات موسیقی کودکان را برطرف نمیکند. عناوین کتابهای جدی که در این زمینه منتشر شده از انگشتان2دست هم فراتر نمیرود.
حسین دهلوی یکی از صاحب نظران عرصه موسیقی کشورمان است. وی که سالها ریاست مدرسه موسیقی ملی و رهبری ارکستر شماره یک هنرهای زیبای کشور (ارکستر صبا) را برعهده داشته ، در زمینه ساخت موسیقی برای کودکان نیز فعال بوده است. وی اپرای مانا و مانی را به سفارش یونسکو برای سال جهانی کودک میسازد، اما تا این لحظه فرصت شنیدن آن برایش پیش نیامده است:« چند سالی قبل از 1979 - که قرار بود سال جهانی کودک باشد- یونسکو به تمام کشورها اعلام کرد که هر کشوری هدیهای برای بچهها تهیه کند. من هم برای همین منظور 3 سال عمر گذاشتم و یک اپرا نوشتم. سال 79 این اپرا آماده اجرا شد، ولی شرایط مساعدی برای اجرای آن مهیا نبود. نزدیک به 30 سال است که نمیگذارند این اپرا اجرا شود و این قضیه من را افسرده کرده است.»
دهلوی اپرای مانا و مانی را از جمله کارهای سنگینی میداند که تاکنون ساخته است:« انتظار دارم که در زمان حیات، این اپرا را بشنوم و تأثیرش را در مخاطب ایرانی ببینم. کار بدی که نکرده ام، دزدی یا جنایت که نکرده ام، موسیقی ساخته ام.»
اپرای مانا و مانی روایت قصهای است از همکاری دوستان یک بره برای نجات او از دست گرگ. دهلوی در این باره میگوید:« سعی کردم در قسمتهایی از این اپرا برای بچهها طنز هم بگذارم تا شاد شوند. مثلا شخصیت ننه گرگه دستش را به کمر میزند و میگوید که آن وقتها که جوان بوده چه کارها که نمیکرده، بعد که کمرش درد میگیرد و آخ و اوخ میکند، بچهها قطعا میخندند.
این اپرا را کاملا آموزنده ساخته ام. همکاری دوستان بره که او را از دست گرگه نجات میدهند برای بچهها جنبه آموزشی و یادگیری دارد.»
سودابه سالم نیز از جمله کسانی است که در عرصه موسیقی کودکان به صورت جدی فعالیت میکند ولی مدتی ا ست که با مشکل مواجه شده است. او مربی و آهنگساز موسیقی کودکان است و آلبومهای بازیهای صوتی و ترانه زمین و کتابهای بخوان با من، بساز با من و ترانههای من و ما از جمله آثاری است که در این زمینه ارائه داده است. اما کتاب آخر او با اینکه از یکسال پیش تاکنون آماده چاپ بوده، ولی هنوز منتشر نشده است. سالم درباره کارهایی که در عرصه موسیقی کودک انجام داه توضیحی نمیدهد و از وضعیت موجود گله میکند:« مگر کارهایی که کردهام دیده یا شنیده شده است؟ برنامهای به نام طوطی و بازرگان اجرا کردم که هیچکدام از مطبوعات راجع به آن چیزی ننوشتند. کسانی که با من حرف میزنند، نه کارهای من را دیدهاند و نه شنیده اند، فقط اسم من به گوششان خورده است.»
سالم عرصه موسیقی کودک را در ایران بسیار بغرنج توصیف میکند و میگوید:« خود کودک اصلا مهم نیست، چه برسد به موسیقی کودک. کار کودک فقط خلاصه شده به اینکه از آن پول دربیاورند. یکی کتابی چاپ میکند که فقط چند تا نت و چند تا نقاشی در آن پیدا میکنید. یکی هم با گذاشتن اشعار ضعیف و سطح پایین، با موسیقی به مراتب ضعیفتر، اسم و رسمی برای خودش به هم میزند و موسیقی کودک را به لجن میکشد.»
واقعیت این گفتهها را باید در بین ناشرانی جستوجو کرد که به صورت تخصصی در زمینه کودکان فعالیت میکنند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از مهمترین این ناشران است، حوزهای که تخصصا روی موضوع این قشر سنی کار میکند و سالها پیش در این عرصه از فعالترینها بوده است.
حمیدرضا شاه آبادی مدیر انتشارات کانون پرورش فکری درباره عملکرد این سازمان در زمینه انتشار کتاب یا نوار موسیقی کودک میگوید:« من اطلاعی راجع به موسیقی ندارم و پیگیری هم نکردهام که ببینم چه کارهایی در بازار هست یا نیست.» وی در ادامه افزود:« بهطور کلی موضوع موسیقی در کشور ما در شرایط بلاتکلیفی به سر میبرد و مسائل بدون پاسخ بسیاری در این زمینه وجود دارد. موسیقی کودک هم بهعنوان زیرمجموعه کل موسیقی کشور دچار همین مشکل است. ضمن اینکه چون کار به کودک تعلق دارد، متأسفانه جدی گرفته نمیشود و فعالیتهای مناسب زیادی در این زمینه صورت نگرفته است.
ضعف مباحث نظری در حوزه موسیقی کودک باعث شده که متأسفانه این نوع موسیقی جدی گرفته نشود.» وی تصریح میکند: «تصور کلی راجع به کار کودک این است که بچهها، بزرگسالان رشد نیافته هستند و هر کاری که برای بزرگسالان مفید است، سادهتر و سطحی ترش برای کودکان هم مفید است. در حالی که بچهها ماهیتا تفاوتهایی با بزرگسالان دارند که باید زمانی که برای آنها کاری انجام میشود، به آنها توجه شود.»
سودابه سالم نیز به همین موضوع اشاره میکند. وی عنوان موسیقی کودک را بسیار کلی و بزرگ میداند و میگوید:« اگر کودک مطرح است، اگر کتابی نوشته میشود، اگر برنامه تلویزیونی ساخته میشود، برای این نیست که دل کسی برای کودک میسوزد، کسی کاری ندارد که کودک چگونه میخواهد به دنیا نگاه کند. دل همه فقط برای جیب خودشان میسوزد و میخواهند از این راه پول دربیاورند. برای همین است که سطح کارها تا این اندازه ضعیف است.
واقعیت این است که چون کودک قدرت اجتماعی ندارد، هر چه را میخواهند به او تحمیل میکنند و ادعا میکنند که بهترین کار را برای او انجام میدهند.» سالم کتابی نیز به نام آموزش موسیقی در مدارس ابتدایی نوشته است که هرگز دیده نشده است: «این کتاب را برای بچههای مقطع ابتدایی نوشتم تا به سهولت با موسیقی آشنا شوند، ولی هیچ کس آن را نمیشناسد و هیچ کجا معرفی نشده و کسی صدایش را درنمی آورد.»
البته در زمینه آشنایی کودک با موسیقی، مجموعهای برای مقطع ابتدایی تولید شده که از سال گذشته در مدارس کشور توزیع شده است. مجموعه آموزش هنر که شامل میراث فرهنگی، کاردستی، نقاشی و غیره است، به آموزش موسیقی نیز میپردازد. رضا مهدوی سرپرست بخش موسیقی حوزه هنری درباره آن توضیح میدهد:«اساس کار را بر این گذاشتیم که موسیقی را با الهام از طبیعت به کودکان بیاموزیم. یعنی با استفاده از سازهای محلی و صداهای طبیعت، کودکان را با این هنر آشنا کنیم.» این کتاب در کلاسهای آموزشی در 2 تابستان گذشته به صورت فشرده به 75هزار معلم جهت تدریس به 5/2 میلیون دانش آموز در مقطع ابتدایی آموزش داده شد. مهدوی میگوید که حتی برای سرکشی به مدارس استانها رفتهاند تا نحوه آموزشها را از نزدیک ببینند:« نتیجه حاصله 85 درصد رضایت بخش بوده است.» وی اساس آموزش موسیقی در این مجموعه را ایجاد خلاقیت در کودکان میداند و میگوید:« به بچهها آزادی عمل داده میشود تا خودشان به سوی کشف نتها و موسیقی بروند.
نوارها در 2 بخش بیکلام و با کلام تولید شده است. نوارهای بیکلام میتواند همراه با نمایش و قصه خوانی آنها هم باشد و نوارهای باکلام با کتاب فارسی بخوانیم تطابق دارد که هم درس است و هم موسیقی و هم آموزش. این نوارها به همراه کتاب توزیع شدهاند که در مجموع 7 سال روی آنها کار شده است.»
رضا مهدوی درباره فعالیتهای دیگر حوزه هنری در خصوص موسیقی کودکان توضیح میدهد:« ما نوارهایی برای کودکان با سازهای ایرانی تولید کردهایم. میگفتند که با ساز ایرانی نمیشود برای بچهها موسیقی ساخت، ولی ما اثبات کردیم که این کار امکان پذیر است. به عقیده من ساز ایرانی، ملودی ایرانی و نغمه ایرانی برای کودک ایرانی مناسبتر است تا استفاده از سازهای دیگر کشورها.»
اما حسین دهلوی عقیده دیگری دارد. بیش از 30 سال است که از انتشار مجموعه دوم آلبوم نغمههای کودک او میگذرد ولی متأسفانه تاکنون تجدید چاپ نشده است. او در ساخت این کار نیز مثل اپرای مانا و مانی از سازهای غربی استفاده کرده است. دهلوی درباره ساخت این آلبوم میگوید:«آلمان که بودم، دیدم متن موسیقی برای کودکان چاپ کردهاند. موسیقی بچهها مثل موسیقی محلی ساده و روان است و میشود آن را از کشوری به کشور دیگر تنظیم کرد. ترانه سرای این کار که مرحوم محمدتقی کهنمویی بود، حرف مرا گوش کرد و ریتمها و فواصل شعر را بر اساس همان چیزی که من میخواستم تنظیم کرد.» دهلوی درباره خصوصیات کار موسیقی کودکان توضیح میدهد:« کار برای کودکان باید ساده باشد، خود آهنگ باید سادگی داشته باشد و پرشهای زیادی نداشته باشد. یعنی فواصل به گونهای باشد که بچهها بتوانند با آهنگ بخوانند و برایشان سخت و مشکل نباشد. اگر موسیقی اینگونه باشد، کودک آن را میفهمد و از آن لذت میبرد و شاد میشود.»
وقت میگذرد و کودکان بزرگ میشوند. موسیقی هنری است که با روح پیوند میخورد و میتواند بهترین عامل تربیت کودکان باشد. مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وعده میدهد که واحد موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در آینده، با توجه به شرایط فعلی و میزان فعالیت سایر ارگانها، در زمینه پرداختن به ملودیها و ترانههای کودکانه کارنامه قابل قبولی خواهد داشت. اما خود او اعتراف میکند که هیچ کتاب مستقلی در زمینه موسیقی در این کانون چاپ نشده و در دست انتشار هم نیست. باید منتظر بود و دید که بزرگسالان فردا را ،کدام نغمهای به یاد کودکی شان میاندازد.